با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
این روزها شلوغی و پرکاری بیسابقهای را تجربه میکنم. از قضا در همین روزهاست که هم حال و حوصلهاش هست و هم شرایط و اتفاقات مهیاست برای انجام دادن کارهایی که دوستشان دارم.
از طرف دیگر این شلوغی همانطور که نمیگذارد به کارهایی که میپسندم برسم و به آنچه میخواهم فکر کنم؛ مهلت نمیدهد به چیزهای آزاردهنده هم فکر کنم. یعنی دغدغههایی که فکر میکردم دغدغه است، دیگر نیست. یعنی دیگر مجالی نیست به آنها مشغول شوم. انگار این همه کار آدم را هیپنوتیزم میکند، از تلخ و شیرین غافلش میکند.
حالا ماندهام صفت «بد» بچسبانم به این شلوغی، یا «خوب» ؟
- طبیعتا ننوشتن در اینجا را هم میاندازم گردن مسئلهی فوقالذکر :)
- عنوان از جناب سعدی
- ۰ نظر
- ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۸