روضه
شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹
هر کسی دوست دارد از امانت بیشتر از چیزهای متعلق به خودش مراقبت کند.
حاضر است دارایی خودش را فدا کند تا امانتی که به او سپردهاند، آسیبی نبیند.
امانت، یتیم برادر است و عمو خوش ندارد گزندی به او برسد. دوست دارد به بهترین نحو از او مراقبت کند، هر چه در توانش هست برایش فراهم کند.
سخت است اگر او نیازی داشته باشد و نتواند برآورده کند.
صدایش که زد مثل پرنده شکاری بالای سرش پر کشید . مثل شیر خشمگین بر قاتلش شمشیر کشید.
دلداریاش داد که فردای قیامت جد و پدرت از خصم قاتلانت هستند..
«..عزَّ والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک ثم لا ینفعک صوت. والله کثر واتره و قلَّّ ناصره.»
«..والله بر عمویت گران میآید که بخوانیاش و پاسخت ندهد یا پاسخ دادنش مشکلت را برطرف نکند. به خدا قسم که امروز دشمنانم بسیارند و یارانم اندک»
- ۰ نظر
- ۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۹