نگو نشان بده - ۲
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۲۳
ماه عزیزی از ما گذشت. گذشت و ما ماندیم خالی آغوش مهربان این ماه. ماهی که آسمانش تا چند وجبی زمین میرسید. انگار صمیمیتر، انگار از نزدیکتر میشد با خدا درد دل کرد (+) ما ماندیم عریان از پناه این ماه اما دلگرم به خدای مهربانِ همیشه نزدیکش. دلگرم به این دعایی که برای شب بیست سوم یادمان دادند:
«خداوندا اگر در قدر بودن امشب شک هست، اگر معلوممان نیست امشب آن شب موعود است یا نه، اما در محضر تو و یگانگی و بخشندگیات همه شکها زائل میشوند. اگر بندهات در خانهات بیاید، مهم نیست چه شبی باشد، تو قبولش میکنی. اگر کسی درخواستش خالصانه از تو باشد، نمیرانیاش، اجابتش میکنی»
و خب حرفم تکراریاست، ولی این که این مهربانی را نشان آدم بدهند درجه دیگری از دریافتن و فهم به ارمغان میاورد تا کلمه «مهربان». از پارسال که پست قبل را نوشتم خیلی نمونهها از این دست دیدهام در دعاها. بعضیهاشان خیلی شخصی هستند و آدم را به نگاه کردن به زندگی خودش فرا میخوانند. «الهی ربیتنی فی نعمک و احسانک صغیرا: خدای من کوچک که بودم با نعمتها و بخششهایت پرورشم دادی» یا «یا من بدأ خلقی و ذکری و تربیتی و برَی و تغذیتی: ای که آفرینشم را آغاز کردی و یادم را، و پرورشم را و خوبی به من را و تغذیها را»
نگاه که میکنم به راهِ آمده، معلوم است که به حال خود رها شده نبودم. دستی مرا از میان همه حادثهها و پستیها و بلندیها رسانده تا اینجا. کسی پرورشم داده، خانه و خوراک و آرامش فراهم کرده، دل پدر و مادرم را به من مهربان کرده. و چقدر شیریناست این اطمینان که خود او هنوز و همیشه در همین شان و مقام هست، مهر و مراقبتش به ابتدای مسیر محدود نیست و تا انتها خواهد آمد.
پ.ن:
۱. شاید یک کمی فرق کرده، شاید به مرحله «از تو حرکت از خدا برکت» رسیدهایم که باید نشان بدهی دنبال خیری هستی ولی این حرکته خیلی فرق میکنه وقتی خیالت راحت باشه که اون حواسش هست. یعنی حتی شاید خود حرکته هم فرقی نکنه ولی حال آدم و آرامشش فرق میکنه. کاش بشه همینطور که حرکت میکنم و تلاش، دل آدم آرام باشه.
۲. دو قسمت عربی از دعای ابوحمزه و کمیل هستند با ترجمه سیدمهدی شجاعی.
- ۰ نظر
- ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۳