.
بعضی از آدما هم هستن چون زیادی خوب بودن آدم آرزو میکنه کاش اصلا از اول نمیشناختشون.
(که بعدش حسرت نخوره)
- ۰ نظر
- ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۰:۲۵
بعضی از آدما هم هستن چون زیادی خوب بودن آدم آرزو میکنه کاش اصلا از اول نمیشناختشون.
(که بعدش حسرت نخوره)
چرا الکی میگن انسان اشرف مخلوقاته؟ کوالا خیلی سزاوارتره، بزرگواری که فهمیده زندگی ارزش بیدار بودن رو نداره و بهترین کار اینه بخوابی تا نفهمی چی داره اتفاق میافته
شما پیوندهای روزانه رو نگاه میاندازین هیچ وقت؟
عجیب نیست فالگیرها از روی دست شخصیت و اقبال میخوانند. دستها انگار بیش از تمامی عضوها میتوانند از زندگی صاحبشان حرف بزنند. از این که آباء و اجدادش چه کاره بودند که این دست این شکلی از آب در آمده بگیر تا این که صاحبش با آن چه کرده؟ از این که چه انگشترهایی در کدام انگشتهاست بگیر تا آثار جویدن کنار ناخنها. از لکههای جوهر رویشان بگیر تا نحوهی تکان خوردنشان.
خلاصه دستها حرف میزنند؛ بنظرم بد نیست سعی کنیم بهشان گوش کنیم.
در مذمت دنیا همین بس که با هرچی هم خیلی حال کنی، بهره بردن ازش، مساویه با خراب کردنش.
مثال: غذای مورد علاقهرو زیاد خوردن یا صدای مورد علاقه رو زیاد گوش دادن
- «ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد؟»
+ خب معلومه شکر بهتره. شما یه کیک بذارن یه طرف، قناد رو اون طرف، میری سراغ کدوم؟
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار / پیام دادی و گفتی که«من خوشم بی تو :پی»
(متاسفانه در اکثر نسخهها اون «:پی» در پایان پیام معشوق جا افتاده ولی قطعا وجودش به منظور آقای سعدی نزدیکتره)
وقتی یکی برای حرف ما ارزش قائل میشه، حداقل اخلاق اینه که حرفهامون پشیمونش نکنه.
یک مثال پیش پا افتاده اینه که وقتی زمان قرار یا مهلت انجام کار رو (برای این که مطمئن باشیم به موقع انجام میشه) زودتر میگیم، به این هم فکر کنیم که ممکنه حرفمون جدی گرفته بشه و طرف برای رعایتش اذیت.