روضه
ای روضهخوان! تنها بگو نامش حسین است
دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟!
از قربان ولیئی
- ۰ نظر
- ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۳
ای روضهخوان! تنها بگو نامش حسین است
دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟!
از قربان ولیئی
وقتی محرم میآید تعجب میکنم.
تعجب میکنم که دوباره اجازه پیدا کردهام که وارد خیمهاش شوم
سیاهیها را لمس کنم و بازدم گریهکنها را تنفس کنم.
با خودم میگویم ای بسا منطقش این بود که بگویند برو. اینقدر بهتر از تو اینجا هستند که به بودنت نیازی نیست.
بعد شرمنده میشوم؛ شرمنده که لحظهای از لطف آنکه «زهیر» را و «حر» را پناه داده، تعجب کردهام ...
(عنوان مصرعی از جواد پرچمی)
ماه رمضان انگاری دنیا شکلش عوض شده بود، انگار که آسمان به زمین نزدیک شده بود.
دعای ابوحمزه رو که میخونی انگار یه مجموعه غزل روبروته. هر غزلش قشنگتر از بقیه داره با خدا درد دل میکنه
نمیشه هیچ قسمتیش رو انتخاب کنی بگی این بقیه بهتره؛ ولی یه عبارتی هست تو دعا که دوبار هم جاهای مختلف تکرار میشه. به این عبارت که میرسم دوست دارم تا خود صبح تکرارش کنم
« ما انا یا رب و ما خَطَری؟ هبْنی بفضلک، و تصَّدق علی بعَفوک، وَاعْفُ عن توبیخی بکَرَم وَجهک»
این تصویرایی که از جهان با مقیاس چندین سال نوری درست کردن میاد جلوی چشمم و میبینم اصلا مگه کل کره و منظومه و کهکشان ما چه کسری ازین تصویر رو گرفته که من یک نفر بخوام تو این دنیا اهمیتی داشته باشم؟
بعد عبارت رو اینجوری برای خودم معنی میکنم:
ا«خدایا اصلا من چه هستم؟ اصلا مگر در این عالم با این وسعت که آفریدهای من به حساب میآیم؟
من که چیزی نیستم در این کائنات...
خدای من کل عالم هم در مقابل فضل و بخشش تو چیزی نیست، حالا که صحبت از من است، به این حقارت و کوچکی.
با عفوت به این فقیر صدقه بده
از مواخدهام چشمپوشی کن، به گل روی خودت بگذر.
مگر چیستم من که ارزش توبیخ داشته باشم؟ »
این ترجمه علاوه بر اینکه دلنشین و زیباست، میشود به آن گوش داد.
دیشب یه چیزی به ذهنم رسید که برام یک کم وحشتناک بود
داشتم فکر میکردم که همین الان چند نفر دارن خدا رو صدا میزنن
چند صد ملیون؟
چند صد میلیون آدم که خیلیهاشون از من خیلی بهتر هم هستند همین الان
دارن با خدا صحبت میکنن و احتمالا ازش همون چیزایی رو میخوان که من دارم درخواست میکنم؟
حالا اصلا چرا خدا باید میان این چند صد میلیون آدم حرف من رو گوش کنه؟ چرا اصلا باید به من هم
توجه کنه؟
وقتی توی همین لحظه چند میلیون نفر دارن صداش میکنن که هیچکدوم هم تو دلشون برای تموم
شدن ماه رمضون روزشماری نمیکنن،
چرا باید به حرف من که دارم روزشماری میکنم گوش کنه؟
وقتی اونایی که هیچ کار بدی نکردن یا لااقل کارای بد خیلی کمتری انجام دادن دارن صد برابر من
ازش تقاضای بخشش میکنن،
چرا باید من رو که حالا اون قدر هام از کارام ناراحت نیستم ببخشه؟
« اگر نبود آنچه امید میرود از کرمت و هشدار نداده بودی ما را که مبادا از مهربانیات ناامید
شویم، بیتردید وقتی به بعضی چیزها فکر میکردم، به کل ناامید میشدم»