سندرم عدم صراحت مفرط
جمعه, ۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۸
روز قبل این اجلاس سران کشورهای صادرکننده گاز، اعلام شد که مدارس و دانشگاههای مناطق ۱و۲و۳ آن روز تعطیلاند. دانشگاه ما ظاهرا به همه میگفت معلوم نیست چی کار میکنیم، تا این که آخر وقت اداری بالاخره اطلاعیه زد که «کلیه فعالیتهای آموزشی لغو شد» و ما هم موندیم این جمله رو چجوری باید معنی کنیم. خلاصه پا شدیم برم به کارهامون برسم. علیالخصوص که کلاس و اینا تعطیل بود و طبیتعا دانشگاه خلوت. دم در که رسیدم کلا بسته بود یعنی قفل زده بودن و کسی هم نبود. رفتم یک در اصلیتر دیدیم اطلاعیه زدن که امروز دانشگاه تعطیله و ورود نداریم. حالا خلاصه من که مجوز ورود در ایام تعطیل داشتم و مشکلی نداشتم. ولی تو همون چند دقیقه نزدیک ده نفر رو دیدم که نتونسته بودن وارد بشن و داشتن برمیگشتن. ده نفری که وقت و انرژیشون در این رفت و آمد هدر میشد. برام سوال پیش اومد چرا اون اطلاعیه اون جوری نوشته شده بود؟ چرا عین آدم ننوشته بودن تعطیله و ورود نداریم؟
نویسنده اطلاعیه هم یک نمونه است از اخلاق همهمون. همهی ماها که محافظهکاری بیخودی به خرج میدیم. از صریح بودن میترسیم. انگار که اگه روشن منظورمون رو بگیم چه اتفاق وحشتناکی میافته. و فکر نمیکنیم ممکنه با این مبهم بودن، با این با گوشه و کنایه حرف زدن بقیه رو اذیت کنیم.
- ۹۴/۰۹/۰۶