شکستنی
پدرمادرها زیاد بچهها را گول میزنند. و وقتی فکر میکنی به سادگی و محکمی اعتماد کردن بچهها، از این کار بدت میآید. این که به بچه بگویی اگر فلان غذا را بخوری، آن قدر قوی میشوی که میتوانی این میز را بالای سرت بلند کنی. این که میخواهی بچه را ببری أرایشگاه ولی بگویی میرویم پارک که با اشتیاق حاضر شود و دست تو را بکشد که زودتر برویم.
قضیه بدتر از این هم هست. اگر بچه فریب نخورد، اگه فکر کرد و تصمیمی که دلت میخواست را نگرفت، باز هم از چیزی فرار نکرده. چون معمولا اینجا عنصر زور ظاهر میشه. انگار یه پیامی رو ناخودآگاه میفرستیم که «به نفعته گول بخوری»
خب خوبی بچهها اینه که به ندرت چیزی از این قضایا یادشون میمونه. این که تعمیم دادن رو بلد نیستن. فردا اگر چیز دیگری بگویی باز اعتماد میکنند. مثل اسکلتشان که در دوران جنینی نرم است و انعطافپذیر، اعتمادهاشان هم هنوز شکستنی نشده.
بعدترها ولی، جنسش شیشهست و وقتی بشکند تکههایش مجروح میکند.
- ۹۵/۰۳/۱۳