زندگی، پردهی اول
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۸:۵۷
من نمیفهمم چی ِ این زندگی لعنتی قشنگه؟ چیش لذتبخشه؟
هر چی میگردم هیچ چی به جز بدبختی و درد نمیبینم.
اگر هم اون لابهلای دردها چیزی هست که فکر میکنی خوبه، که خوشیه؛ یا اشتباه میکنی، یا اینکه مقدمهست برای یه درد بدتر.
تا حالا چند بار شده که یه عکس از روزهای خوب میبینی یا یاد یه خاطره قشنگ میافتی؟
بغض میکنی و مچاله میشی از این که از دستت رفته. از اینکه دوباره نمیتونی برش گردونی.
شاید اصلا اون روز قشنگ اومده که حالا با خاطرهاش لِه بشی.
میبینی، این وسط چیزی گیرت نیومده بهجز نمکی که پاشیده شده رو زخمات
- ۹۲/۰۵/۲۶
میگه:
به هـــرکـــس مـــی نگـــــرم در شـــکایــت اســت
حــــــیــرانم که لــــذت دنــــیا به کام کیســــــت !!