واژهنامه روابط روزمره
هر روز کلماتی از اطرافیانمون میشنویم یا جاهایی میخونیم که نگاشت از این واژهها به معانی خیلی سر راست نیست. (مثال) من این نگاشت رو برای بعضی از تجربیات روزمرهام مستند کردم.
راهنمای استفاده: مقصود از جملات سمت راست حاوی درصدی هرچند اندک از جملات سمت چپ است، برای جلوگیری از عواقب احتمالی بهتر است که حداقل ۱۰٪ در نظر گرفته شود.
من دیگه کاری که از دستم بر میومد رو انجام دادم: دیگه حوصله ندارم برای این مسئله وقت بگذارم/ اصلا به من چه؟
حالا اگر هم اصرار دارین میشه...: بابا ول کن دارم بهت میگم نمیشه دیگه.
فکر کنم اینجوری راحتتر باشین: من اینجوری راحتترم و میخوام که اینجوری بشه
من خیلی صراحت رو ترجیح میدم: حالا بهت رو دادم دیگه پر رو نشو
نظر واقعیتون رو میخوام بدونم: مطابق میل من نظر بده یه جوری هم بگو که باورم بشه
نه اتفاقا اصلا از حرفتون ناراحت نشدم: اگه دست من بود الان کلهت به بدنت نچسبیده بود
من این حق رو براتون قائلم که x: ازت انتظار دارم که خودت عقلت برسه و از x صرفنظر کنی
شاید بد نباشه اگه صلاح دونستین x/ بنظر من میشه x هم...: مهم نیست تو چی صلاح میدونی نظر من اینه که x باید انجام بشه
- ۹۴/۱۰/۲۸