نسخه بدل
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار / پیام دادی و گفتی که«من خوشم بی تو :پی»
(متاسفانه در اکثر نسخهها اون «:پی» در پایان پیام معشوق جا افتاده ولی قطعا وجودش به منظور آقای سعدی نزدیکتره)
- ۱ نظر
- ۲۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۳
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار / پیام دادی و گفتی که«من خوشم بی تو :پی»
(متاسفانه در اکثر نسخهها اون «:پی» در پایان پیام معشوق جا افتاده ولی قطعا وجودش به منظور آقای سعدی نزدیکتره)
هر روز کلماتی از اطرافیانمون میشنویم یا جاهایی میخونیم که نگاشت از این واژهها به معانی خیلی سر راست نیست. (مثال) من این نگاشت رو برای بعضی از تجربیات روزمرهام مستند کردم.
راهنمای استفاده: مقصود از جملات سمت راست حاوی درصدی هرچند اندک از جملات سمت چپ است، برای جلوگیری از عواقب احتمالی بهتر است که حداقل ۱۰٪ در نظر گرفته شود.
من دیگه کاری که از دستم بر میومد رو انجام دادم: دیگه حوصله ندارم برای این مسئله وقت بگذارم/ اصلا به من چه؟
حالا اگر هم اصرار دارین میشه...: بابا ول کن دارم بهت میگم نمیشه دیگه.
فکر کنم اینجوری راحتتر باشین: من اینجوری راحتترم و میخوام که اینجوری بشه
من خیلی صراحت رو ترجیح میدم: حالا بهت رو دادم دیگه پر رو نشو
نظر واقعیتون رو میخوام بدونم: مطابق میل من نظر بده یه جوری هم بگو که باورم بشه
نه اتفاقا اصلا از حرفتون ناراحت نشدم: اگه دست من بود الان کلهت به بدنت نچسبیده بود
من این حق رو براتون قائلم که x: ازت انتظار دارم که خودت عقلت برسه و از x صرفنظر کنی
شاید بد نباشه اگه صلاح دونستین x/ بنظر من میشه x هم...: مهم نیست تو چی صلاح میدونی نظر من اینه که x باید انجام بشه
چهره که در همه میکشی، تنها دل کوچک من بیتاب نمیشود
برای بحران نخندیدنت، سازمان ملل نشست اضطراری دارد
وقتی یکی برای حرف ما ارزش قائل میشه، حداقل اخلاق اینه که حرفهامون پشیمونش نکنه.
یک مثال پیش پا افتاده اینه که وقتی زمان قرار یا مهلت انجام کار رو (برای این که مطمئن باشیم به موقع انجام میشه) زودتر میگیم، به این هم فکر کنیم که ممکنه حرفمون جدی گرفته بشه و طرف برای رعایتش اذیت.
زمستان رسیده
گربه خودش را با موتور ماشینها گرم میکند، کبوتر با دودکش خانهها
رفتگر دستهایش را با آتش خرده چوبها
و من، دلم را، با فکرِ تو
کامنت وارده درباره فرمان نهم که از نویسندهش خیلی متشکرم (با دستکاری جزیی من در متن):
شاید این دستورالعمل رو هم بشه counterpart فرمان ۹ دانست:
«وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ وَ فَکِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیکَ فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِکَ مَا قِیلَ فِیکَ فَسُقُوطُکَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عِنْدَ غَضَبِکَ مِنَ الْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَیْکَ مُصِیبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِکَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ وَ إِنْ کُنْتَ عَلَى خِلَافِ مَا قِیلَ فِیکَ فَثَوَابٌ اکْتَسَبْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَتْعَبَ بَدَنُک»
«و اگر مورد مذمت قرار گرفتی بی تابی مکن! به آنچه درباره تو گفته شده، فکر کن. اگر آنچه کسی درباره ات گفته، در خود دیدی بدان که سقوط تو از چشم خدای عزوجل در هنگامی که از حرفی حق خشمگین شدی برایت مصیبتی بزرگ تر است در مقایسه با ترس از چشم مردم افتادن و اگر بر خلاف آنچه درباره تو گفته اند بودی، پس برای تو (در مقابل آن مذمت نابجا) ثوابی است که بدون بهزحمت انداختن بدنت به دست آورده ای.»
مرجع: تحف العقول ص 203
«کسی که خودش را در معرض تهمت قرار میدهد، آن که گمان بد میبرد را سرزنش نکند.
آن که اسرارش را پنهان کند، زمام خیر به اختیار اوست و هر حرفی که از دو نفر گذشت، فاش میشود.»
اگه کسی همه جا با خودش یک گونی حاوی مادهای بد بو (حالا نام نمیبریم :دی) ببره، هم پدر خودش در میاد هم بقیه نمیتونن راحت کنارش باشن. شما اون ماده رو بگیر «گمان بد». برعکسش میشه گمان خوب قبل از اینکه ارتباط دیگران رو با آدم راحت کنه، به خودش آرامش میده. مثلا همین که گفتم.
یک چیزی این وسط برای من خیلی عجیبه، نمیدونم چرا این مسئله در آدمای مذهبی که در خیلی از زمینههای دیگه به اسلام پایبند هستن اصلا دیده نمیشه؟ انگار اصلا کسی نشنیده که از جمله اخلاق اینها را هم گفتهاند. بعضیهامون خیلی خیلی راحت قضاوت میکنیم و اصلا هم حس نمیکنم اشتباهی مرتکب شدیم.
میفرماید: «کار برادرت را به بهترین صورت معنا کن تا آنکه چیزی از او به تو رسد که از توجیهش ناتوان شوی. و درحالیکه میتوانی معنای خوبی برای حرفش پیدا کنی به آن گمان بد مبر۱». مسئله وقتی متهم خودش توجیه یا انکاری بیاورد شدیدتر میشود، دیگر جای هیچ صحبتی باقی نمیماند. «اگر پنجاه راستگو بر علیهش گفتند و خودش انکار کرد، حرفش را پذیر و آن پنجاه را تکذیب کن» نه تنها این، که «گوش و چشم خودت را هم در مقابل برادرت تکذیب کن۲»
۱ کافی ج۲ ص۳۶۲
۲ کافی ج۸ ص۱۴۷